MrAsemooni

دل نبشته و عقل نوشته

MrAsemooni

دل نبشته و عقل نوشته

مشخصات بلاگ
MrAsemooni

قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین

عشق سیری چند؟....
آدرس تلگرام
https://telegram.me/mrasemooni

طبقه بندی موضوعی

۲۵ مطلب با موضوع «مطلب» ثبت شده است

گاهی اوقات بعضی از قسمتهای تاریخ رو که مرور میکنم میگم چطوری مجسمه هایی که با دستهای خودشون درست میکردن رو میپرستیدن ... و هنوزه که هنوزه بعضی ها در هند و جاهای دیگه اینکار رو میکن... 
اما تعجب اور تر از اینها مردم مسلمان کشور خودم هستن که بت پرست شدن! و هر روز به این بتها بتی را اضافه میکنن...
استاد قرائتی میفرمود که عده ای از مردم با دستهای خودشان اداب و رسومی را ایجاد می کنند و بعد خود را مکلف می کنند که ان را اجرا کنن و هر چند خیلی سختشان هست...بدون اینکه با احکام دین بسنجن.
حتی اگه عقل دینی را هم کنار بزاریم با عقل مادی گرایی هم بسنجیم این سنت ها هیچ توجیه منطقی ای نداره...
همین ادم هایی که با ایجاد سنت هایی یه جورایی در حال بت پرستی هستن . شاید اینم جزو شرک باشه . شایدم نه..
و چه خوب می شد بت شکنی می اومد و این بت ها رو می شکست
مهم ترین این سنت های غلط حداقل تو این زمونه در بحث ازدواج هست.
همین هایی که هر روز پنج وعده نماز می خونند و ادعای مسلمونی دارن ازون بالا تر ادعای شیعه بودن دارن. لطفا دیگه اینکارا رو نکنید .. حال منو از عبادت بد می کنید ... یه جورایی عادت شده براشون . دریغ از کمی بلند نظری..بگذریم
فقط میخواستم بگم که تعجبم نسبت به اون احمق هایی که مجسمه ها که خودشون درست میکردن و میپرستیدن برطرف شد...


بت پرستی به شیوه ای جدید

گاهی با تمام دل مشغولی هایی که دارم چیزی به ذهنم میرسه. به خودم میگم من کی ام؟ چی ام؟ هدف ام چیه؟ چرا تو این کشور به دنیا اومدم؟ چرا تو این زمان از تاریخ؟ و امثال این سوالات!

مولا علی(ع) : «رَحَمَ اللهُ امرءً عَرَفَ مِن أین و فی أین و إلی أین» «خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و در کجا قرار گرفته است و به سوی کجا می رود» 

داشتم فیلم " چ " رو نگاه میکردم و اینکه شهید چمران و یارانش چطور با امید به خدا جلوی کسانی ایستادن که میخواستن کردستان رو از کشور جدا کنند. و چطور پیروز شدن . بیشتر شبیه معجزه بود. و وعده ی خدا حق هست.

این مملکتی که در تمام تاریخ ضربه های سختی دید و در دوران پادشاهان مختلف چطور تکه هایی ازش جدا شد. اما در این دوران دفاع مقدس حتی یک وجب هم جدا نشد . که واقعا حق هست که بگیم:

ما برای انکه ایران خانه ی خوبان شود رنج دوران برده ایم

و کمی به خودم اومدم و اینکه باید شکر گذار خدایی باشم که منو در کشوری افرید که با دیگر کشورها فرق داره یکی از مهمترین فرق ها اینه که این مملکت پرچم دار حکومتیست که برای ظهور اقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تلاش میکنه . و در زمانی از تاریخ که به اصطلاحی اخرالزمان هست. 

و حقیقتا جای شکر گذاری داره که خداوند لطف کرد و منت گذاشت و منو در این موقعیت قرار داد و افسوس که قدرش را انطور که شایسته هست نمیدونم . و هر چی که بیشتر به اندوخته هام اضافه میشه حق شکرگذاری بیشتر میشه.

به امید روزی که این نهضت به انقلاب اقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بپیونده و من چنین روزی زنده باشم و پا در رکاب اقایم.


من کی ام؟

علامه میگفت شانس نداریم ... حکمت داریم

این چه حکمتیه که ... ... من دارم!


علامه میگفت


بسم الله النور
همیشه فکر میکنم که کارم درسته . فکر کردنم . عمل کردنم . همیشه بر حقم! ( نه که صد درصد . نه! اما یه جورایی نوع فکرم اینطوره) اما اگه اینطوره پس کو تحول کو طرب کو شور و حال.
این مشکل رو فکر کنم خیلی از ادما دارن. بقول استاد که میگفت : "باید یاد بگیرم که بگویم بلد نیستم"
و این خیلی سخته . خیلی ...
این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور . پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم
سال ها منتظر سیصد و اندی مرد است . آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم

باید یاد بگیرم که بگویم بلد نیستم

کاسبی ورشکسته شد و تمام طلبکارها همش می اومدن و سرش درد میگرفت و کلافه از حضور انها...

رفیقی او را دید و گفت میخواهی چیزی به تو یاد دهم تا راحت شوی؟ گفت بله. 
گفت از این به بعد هر کسی باهات حرف زد بگو بله!
هر کسی می اومد پیشش میگفت بله. میگفتن پول ما چی شد؟ میگفت بله. پول مارو کی میدی ؟بله میگفتن دیوونه شدی؟ بله و... بله...تا اینکه مردم بی خیالش شدن ...
بعد مدتی که گذشت اوضاعش بهتر شد. رفیقش امد پیشش و احوال پرسی و غیره...
گفت سلام رفیق چطوری چه خبر؟ اوضاع خوبه؟ گفت بله . و هر سوالی میکرد میگفت بله
رفیقش بهش گفت من بله رو به تو یاد دادم با همه بله با ما هم بله؟! و اینگونه شد که ضرب المثل با همه بله و بامام بله درست شد! 
برگرفته از سخنرانی استاد...
این عکسم ببینین و ببینید دیگه همین!



با همه بله ما ما هم بله!