MrAsemooni

دل نبشته و عقل نوشته

MrAsemooni

دل نبشته و عقل نوشته

مشخصات بلاگ
MrAsemooni

قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین

عشق سیری چند؟....
آدرس تلگرام
https://telegram.me/mrasemooni

طبقه بندی موضوعی

۲۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

روایتی از دوستی به دستم رسید؛ فوق العاده راهگشا بوده برام. گفتم در این محفل هم قرار دهم تا مورد استفاده دوستان قرار گیرد

منبع : بحار الأنوار - العلامة المجلسی ج 1   ص 224


نکته ای که بنده را نسبت به مطالعه این روایت تشویق دوچندانی کرد این بود که آیت الله قاضی قدس الله نفس زکیه برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند...

متن‌ کامل‌ روایت‌ عنوان‌ بصری‌ با ترجمة‌ آن‌

 این‌ روایت‌ از حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ علیه‌ السّلام‌ منقول‌ است‌، و مجلسی‌ در کتاب‌ «بحار الانوار» ذکر نموده‌ است‌؛ و چون‌ دستورالعمل‌ جامعی‌ است‌ که‌ از ناحیة‌ آن‌ إمام‌ هُمام‌ نقل‌ شده‌ است‌، ما در اینجا عین‌ الفاظ‌ و عبارات‌ روایت‌ و به‌ دنبال‌ آن‌ ترجمه‌اش‌ را بدون‌ اندک‌ تصرّف‌ ذکر می‌نمائیم‌ تا محبّین‌ و عاشقین‌ سلوک‌ إلی‌ الله‌ از آن‌ متمتّع‌ گردند:

دیشب سه غزل نذر تو کردم که بیایی

چشمم به ره عاطفه خشکید ؛ کجایی؟؟

با شِکوه ی من چهره ی آدینه ترک خورد

از سوی تو اما نه تبسم  ؛  نه ندایی

از بس که در اندیشه ی تو شعله کشیدم

خاکستر حسرت شده ام ؛ نیست دوایی؟

آمار تپشهای دلم را به تو گفتم

پرونده شد اندوه من از درد جدایی

سوگند به آوای صمیمانه ی نامت

از عشق فقط قصد من و شعر شمایی

هر فصل دلم بی تو ببین رنگ خزان است

آغاز کن ای گل ! سفر سبز رهایی     کتایون شیخی



رهایی

«بعضی‌ها فکر می‌کنند اخلاق خوب آن است که انسان به‌گونه‌ای رفتار کند که هیچ کس از او آزرده‌خاطر نشود و حال آن که این طرز برخورد نوعی نفاق و بی‌تفاوتی در برابر مسئولیت‌هاست».*آیت‌الله مهدوی‌کنی(ره)


«افکار و گفتار و رفتار مذهبی، طبعا یک دافعه ای دارد به بهترین شکل هم اقدام کنی، سنن مذهبی در بعضی ها یک دافعه ای ایجاد میکند.نگران نباشین کنارش جاذبه هم هست.خیلی ها ولو در حرف هم نگوینددر عمل به نیروهای اصیل مذهبی و انقلابی اعتماد بیشتری داشته و به ایشان حس خوبتری دارند.در مجموع هم، شما برنده هستید چون هم بهره ی معقولی از دنیا برده اید و هم خدا و آخرت را نگه داشته اید.» امام خامنه ای حفظه الله


به خود بگویید عالی هستید تا عالی شوید.

وبه خاطر داشته باشید که هرچه بگویید همان می شود .

ضمیر شما بدن شمارا می سازد وبدن شما ضمیر شما را.

"یک اندیشه ی زیبا ومثبت ،یک بهشت را در زندگی می سازد….

ویک اندیشه منفی ویاس آور جهنمی را در دنیای انسان خلق می کند… .

انسانها آنچه را بیندیشند خلق می کنند."

شاد باشید ، مثبت باشید و عالی.


مثبت بی اندیش

افلاطون می گوید :

اگر با دلت ،چیزی یا کسی را دوست داری ؛ زیاد جدی نگیر ، چون ارزشی ندارد ؛زیرا کار دل دوست داشتن است .همانند چشم ، که کارش دیدن است .

اما اگر روزی با عقلت کسی را دوست داشتی؛اگرعقلت عاشق شد،بدان که چیزی را تجربه میکنی ؛که اسمش عشق است ...

اﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، ﺑﻪ ﻣﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ .ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﯼ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﻧﺶ .ﺁﺩﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ ؛ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ . . .


برای دانلود کلیک کنید

کار دل...

سطل اعمال خوب من

-- هر چی داشتم تو سطل سوراخ ریختم!

دل بدو دادند ترسایان تمام

خود چه باشد قوت تقلید عام

در درون سینه مهرش کاشتند

نایب عیسیش می‌پنداشتند

او بسر دجال یک چشم لعین

ای خدا فریاد رس نعم المعین

صد هزاران دام و دانه‌ست ای خدا

ما چو مرغان حریص بی‌نوا

دم بدم ما بستهٔ دام نویم

هر یکی گر باز و سیمرغی شویم

می‌رهانی هر دمی ما را و باز

سوی دامی می‌رویم ای بی‌نیاز

ما درین انبار گندم می‌کنیم

گندم جمع آمده گم می‌کنیم

می‌نیندیشیم آخر ما بهوش

کین خلل در گندمست از مکر موش

موش تا انبار ما حفره زدست

و از فنش انبار ما ویران شدست

اول ای جان دفع شر موش کن

وانگهان در جمع گندم جوش کن

بشنو از اخبار آن صدر الصدور

لا صلوة تم الا بالحضور

گر نه موشی دزد در انبار ماست

گندم اعمال چل ساله کجاست

من نمی دانم

که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است ، کبوتر زیباست.

و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست.

گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد.

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.

واژه ها را باید شست .

واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.

چترها را باید بست.

زیر باران باید رفت.                                                       برای دانلود کلیک کنید

فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.                      موسیقی طبیعت (آرامش در طبیعت است)

با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.

دوست را، زیر باران باید دید.

عشق را، زیر باران باید جست.

زیر باران باید بازی کرد.

زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت

زندگی تر شدن پی در پی ،

زندگی آب تنی کردن در حوضچه “اکنون”است....


چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
غلام نرگس مست تو تاجدارانند   خراب باده لعل تو هوشیارانند
تو را صبا و مرا آب دیده شد غماز   و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند
ز زیر زلف دوتا چون گذر کنی بنگر   که از یمین و یسارت چه سوگوارانند
گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببین   که از تطاول زلفت چه بی قرارانند
نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو   که مستحق کرامت گناهکارانند
نه من بر آن گل عارض غزل سرایم و بس        که عندلیب تو از هر طرف هزارانند
تو دستگیرشوای خضر پی خجسته که من    پیاده می روم و همرهان سوارانند
بیا به میکده و چهره ارغوانی کن   مرو به صومعه کان جا سیاه کارانند
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد   که بستگان کمند تو رستگارانند
که مستحق کرامت گناهکارانند


ابوتراب را گفتند:
چه کردی که علــــــــــــی شدی؟
فرمود:
 
نگـــــهبان دلـــــــــــــم بودم!

نگهبان دل

شخصی به نقل از گفتار های شهید ثانی داستانی را تعریف کرد که گفتم برای شما تعریف کنم.
در زمان های قدیم وقتی گروهی (عده ای ) برای مسافرت از مکانی به مکان دیگر میرفتند در بین راه گله های بز و گوسفند را می دیدند که سگ های بزرگ و ترسناکی داشتند. در آن لحظه ترسی در وجودشان می افتاد و چوپان را صدا میکردند و با حالت زاری به او میگفتند ما را از این حیوان (سگ گله) حفظ بفرما. او را از ما دور بگردان! و چوپان هم این کار را میکرد . چوپانی که نه سوادی دارد و نه چیزی. و شاید هم دعوتشان میکرد و کاسه ای شیر مهمانشان میکرد.
فرمودند اگر یک دونگ از این التماس را در اول نماز از خدا بکنیم و اعوذابالله من الشیطان الرجیم را از ته دل بگوییم خداوند ما را از این سگ (شیطان) حفظ میکند . و نماز را با حضور قلب میخوانیم. 
حالا اگر به امام زمان التماس کنیم آیا ما را پناه نمیدهند؟ 

گفتم به کام وصلت خواهم رسید روزی ــــــــ گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی

پناهم ده